آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

من 9 ماهه شدم

من 9 ماهه شدم  دیکشنری 2من: اوف= جیزه،خطر آبا=آب نه نه=نه، حرف نفی   اول باید بگم خدمتتون  بهترین تفریح من اینه که  در کابینتا روبازمی کنم  کابینتاروخالی میکنم وطبق سلیقه خودم وسایلو جاسازی می کنم ای وای ، مامان تمام کابینتا روباروبان بسته وای ازدست مامان   یک روزترس مامان وبابا ازاین بود من شیشه کمد وسایل آرایشی رو نشکنم وروم نریزه واوف نشم  حالا کارم بجایی رسیده  که درش رو بازمی کنم ووسایلشو پایین می ریزم هرچیزم بخوام برمی دارم عاشق جواهرات وبدلیجات مامانم به قول مامان کلاغم،آرتین کلاغ ، عاشق هرچیزیم که برق بزنه  ...
25 آذر 1391

عاشقانه ای برای فرزندم/ پسرم/آرتینم

پســرکم،عزیزکم ،آرتینم بهترین نگاه دنیا ، نگاهیست که  تو  با چشمان تیله ای رنگت به من هدیه می دهی ،آن هنگام که به من  چشم میدوزی و با نگاه پرجذبه ات قلب مرا می ربایی وتسخیرمی کنی. لذت بخش ترین حرارت دنیا ، گرمای وجودتوست،گرمایی که ازعمق وجودت به بیرون تراوش می شودوسرتاسروجودم رابه آتش می کشاند. قویترین انرژی مثبت دنیا،  که به  وجودم القا می شود وقتیست که لبخندزیبای تورامی بینم وخندهایست که برچهره ات نقش می بنددوسراسروجودم راغرق شادی می کند. بهترین لطافت دنیا ، ابریشم دستان توست وقتی که  بادستان زیبایت  دستان مرا میگیری ،لمس می کنی و باسرانگشتان پرمهرت آنهارا نوازش ...
21 آذر 1391

نبرددوبرادر

سلام خوبای مهربون توجه:  ثبت این لحظه هاتوسط مامان کارخیلی سختیه،چون باید خیلی سریع خودش روبه صحنه برسونه وبین ما،داوری کنه،برای همین بعضی عکسا به خاطرلرزش دوربین تار می شه.ببخشیددیگهههه        این چهره به ظاهرمعصوم  وآروم یک رودیگه هم داره ، خودتون  ببینید  آروین گوشیتو بهم می دی    گفتی نه خوب   مجبورم ازیک کلک قدیمی استفاده کنم، خودموبه بیخیالی میزنم   حالاتویک فرصت مناسب حمله می کنم ،خیلی هم عصبانیم   اینم یک حمله رزمی ازپشت    آروین مدادرنگیاتو بده بازی کنم،لطفا ،دوست دارم داداشی البته بگم آروینم ...
17 آذر 1391

آرتین ومحصولات فرهنگی(آرتین بچه مثبت)

سلام دوستای مهربونم.بابت اون همه پیام ویژه عکسای محرم ازهمتون ممنونم. آخرهفته بامامان اهل علم ودانشم رفته بودیم بازارچه کتاب،وکلی خریدفرهنگی کردیم. توراه برگشت به خونه من لالا کردم  ومامان جون خوش ذوقم، خریدای منومرتب کردوچندعکس یادگاری ازاوناگرفت.  خریدامون شامل CDآموزش زبان،فلش کارت بن بن بن فارسی وانگلیسی،کتاب داستان ضدآب وکتاب زیبای تاتی کوچولوبود.مامان دررابطه با مفیدبودن همه این اقلام کلی تحقیق وتفحص کرده بود. مامان پگاست دیگههههههههه       مامان عاشق این کتابه ومی گه کتاب موردعلاقه آروین جونم بوده   این اتفاق توکمتراز 1ساعت رخ دادمنم یک جورایی عاشق کتابم دیگه ...
11 آذر 1391

آرتین ومحرم 91

سلام به همه رفقای بامحبتم  پارسال این موقع من تودل مامان  گل بودم وچون مامانی بارداری سختی داشت  نمی تونست توی مراسم عزاداری شرکت کنه، وازاین بابت خیلی ناراحت بود، ولی امسال به لطف خدا من درکنارخانواده توهیئتای عزاداری شرکت کردم.ومامان عزیزم پاداش اون همه سختی که من بهش دادم روازامام حسین  گرفت ومنم امسال از عزادارای آقا  بودم. دایی مهدی مهربون پارسال کلی شال عزاداری توهیئتا نذر من وعلی کوچولو کرد،ماهم امسال مراسم تاسوعا وعاشورا رو  به شهردزفول رفتیم که محرم فوق العاده ای داره. ویکی از پرشورترین مراسمات حسینی رومی شه اونجا دید  ،تااونجاحسابی عزاداری کنیم .  عزاداری همهتون قبول حق باشه عاشق...
9 آذر 1391
1